آموزش ۷۰۰ شاگرد به یغما رفت/مربی عطر فروش در کنار خیابان!

مربی کاراته ‌ای که روزی با ۷۰۰ شاگرد در سالن تمرین می‌کرد، حالا برای گذران زندگی خود ناچار است در شهرستان مریوان کنار خیابان عطر و ادکلن بفروشد!

به گزارش کاراته نیوز و به نقل از خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، من “ناصح اشعری” متولد سال ۱۳۴۹ در شهرستان مریوان هستم، فعالیتم در کاراته را از سال ۶۸ زیر نظر سنسی همتی در همدان آغاز کردم، پس از آموختن الفبای کاراته، به شهرستان مریوان برگشتم و کار مربیگری‌ام را به صورت جدی در زادگاهم آغاز کردم، برای رسیدن به مسیر مربیگری روزهای سختی را پشت سرگذاشته‌ام و سرانجام به روزهای شیرین رسیدم، یکی از بزرگترین آرزوهای زندگی‌ام مربیگری بود و طولی نکشید که به آرزویم رسیدم و برای توسعه کاراته در شهرستان مریوان یک سالنی را اجاره کردم و با ۷۰۰ شاگرد روزها و شب ها را در آن سالن سپری کردم، اما حالا با توجه به شرایط حاکم به قدری از کاراته فاصله گرفته‌ام که ناچارم برای گذران زندگی در شهرستان مریوان کنار خیابان عطر و ادکلن بفروشم تا خرج زن و بچه‌ام را تامین کنم.

این رنج‌نامه یکی از مربیان فراموش شده‌ایست که زیر برف نسیان مدفون شد و برای گذران زندگی‌اش مجبور به دستفروشی شده است.

گفت‌وگوی مربی کاراته مریوان با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس را در ادامه می‌خوانید:

خبرنگار: آقای ناصحی ابتدا از خودتان برایمان بگوید که کاراته را از کجا شروع کردید؟

من ناصح اشعری هستم و در سال ۱۳۴۹ در شهرستان مریوان به دنیا آمده‌ام، کاراته را از سال ۱۳۶۰ زیر نظر مربی خوبم سنسی همتی آغاز کردم و تا دان ۲ نیز در استان همدان زیر نظر وی فعالیت می‌کردم، پس از آموزش کاراته موفق به دریافت مدرک مربیگری شدم  و در نهایت برای توسعه رشته مورد دلخواهم راهی مریوان شدم و با اجاره یک سالن شروع به فعالیت مربیگری کردم. البته در آن مقطع با کمک‌های تربیت بدنی وقت کارم را آغاز کردم و یک زیرزمینی را در شهرستان مریوان اجاره کردم و کارم را به صورت جدی آغاز کردم.

خبرنگار: گویا در همان ابتدای راه استقبال خوبی از باشگاه داری شما شده است.

بله، زمانی که سالن آموزش کاراته را افتتاح کردم، خیلی طول نکشید تا تعداد شاگردانم به ۷۰۰ نفر رسید. در آن مقطع به قدری کارم زیاد شده بود که متوجه گذران زمان نبودم و مدال در سالن کارته مشغول تمرین دادن بودم. کاملا به یاد دارم ماهیانه ۲ هزار تومان اجاره سالن را پرداخت می‌کردم و ورودی شهریه هر نفر ۱۰۰ تومان بود. چند سالی را به همین روال پیش رفتم و بعد از آن برای آنکه بتوانم کارم را بیشتر توسعه دهم، با مسئولان هلال احمر ارتباط گرفتم و در آن مقطع بهرامی مسئول هلال احمر مریوان بود و یک سالنی را در اختیار بنده قرار داد تا در زیر مجموعه هلال احمر فعالیت کنم، این روند تا سال ۷۳ ادامه داشت و بعد از آن برای سپردی کردن دوران مقدس سربازی اعزام شدم.

خبرنگار: در دوران سربازی هم کاراته آموزش می‌دادید؟

زمانی که لباس مقدس سربازی را به تن کردم، در همان پادگان مسئول آموزش دادن کاراته به پرسنل و کادر بودم. دوران سربازی را به این شکل به پایان رساندم و بعد از آن راهی سلیمانیه عراق شدم، با توجه به اینکه مدارکم را بین المللی کرده بودم، یک باشگاهی را در سلیمانیه عراق بر پا کردم و در سلیمانیه دو سال مشغول فعالیت آموزش کاراته بودم، من نزدیک به ۷۵ شاگرد در سلیمانیه داشتم، پس از آن دوباره به مریوان برگشتم.

خبرنگار: چرا در مریوان به کار خود ادامه ندادید؟

من دو سال از باشگاه داری دور بودم، بعد از پایان دوران سربازی جمع کردن شاگرد خیلی سخت بود و ناچار شدم برای اینکه شغلی داشته باشم راهی سلیمانه شوم، البته در کنار شغلی که داشتم همچنان مشغول آموزش کاراته بودم.

خبرنگار: چه شد که دوباره به مریوان برگشتید؟

برای اینکه تشکیل خانواده بدهم به مریوان برگشتم و مدتی را مشغول کار و زندگی بودم. یک مقدار از کاراته دور شدم، اما به صورت انفرادی تمرین می‌کردم.

خبرنگار: گویا شما در حال حاضر به دلیل مشکلات مالی مشغول به دستفروشی هستید؟

بله، متأسفانه به دلیل مشکلات مالی ناچارم در کنار خیابان عطر و ادکلن بفروشم چون دیگر توانایی پرداخت اجاره باشگاه را ندارم و با توجه به اینکه مسئولیت خانواده‌ام نیز برعهده من است، نمی‌توانم شاگردداری کنم. برای اینکه بتوانم خرج زندگی و زن و بچه‌ام را تأمین کنم، ناچارم صبح تا شب کنار جاده عطر بفروشم تا بتوانم هزینه زندگی را فراهم کنم.

خبرنگار: آیا برای اینکه دوباره بتوانید سالنی را اجاره کنید و مشغول به آموزش کاراته باشید، از مسئولان اداره‌کل ورزش استان خود کمک خواسته‌اید؟

 بله از آنها نیز کمک خواسته‌ام اما آنها نیز توانایی کمک کردن به من را ندارند. من هم اگر بخواهم یک سالنی را اجاره کنم، حداقل ماهیانه باید ۵۰۰ هزار تومان اجاره آن سالن را پرداخت کنم، من صبح تا شب کار می‌کنم و در طول ماه نزدیک به یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارم، ۵۰۰ هزارتومان آن را اجاره خانه پرداخت می‌کنم. یک میلیون باقی مانده نیز خرج دو فرزند، همسر و زندگی‌ام می‌شود. هر چند که به سختی در حال زندگی کردن هستیم. حالا حساب کنید با تمام این گرفتاری‌ها اگر بخواهم یک سالن ورزشی اجاره کنم باید ماهیانه ۵۰۰ هزارتومان هم اجاره سالن را پرداخت کنم، به همین دلیل در توان من نیست که چنین کاری را انجام دهم و به همین دلیل ناچارم دستفروشی کنم. به هر حال با تاسیس یک سالن تمرین و آموزش در همان ابتدای کار نمی‌توانم شاگردان زیادی را جذب کنم و درآمد داشته باشم، به همین دلیل در تلاش هستم تا مسئولان ورزش استان یک سالنی را به من بدهند تا کارم را دوباره شروع کنم و کاراته را در این استان رونق بدهم.

خبرنگار: آیا دختر و پسر شما در رشته کاراته فعالیت می کنند؟

بله، بنده یک پسر و دختر دارم، پسرم کوچک است و تنها چهار سال دارد و فعلا نمی‌تواند در این رشته فعالیت کند، اما دخترم را به شدت تشویق می‌کنم تا در کاراته یک روز قهرمان شود، او در حال حاضر کاراته‌کا است و قطعا زمانی که پسرم هم بزرگتر شود، او را نیز وارد این رشته خواهم کرد.

خبرنگار: و صحبت پایانی شما …

هیچ کسی نیست که به من کمک کند، من در بحث مربیگری توانایی‌های زیادی دارم و در گذشته نیز شاگردان زیادی داشته‌ام و دوست دارم دوباره تجربیاتم را در اختیار کاراته‌کاهای مریوان قرار دهم. بارها دوستانم از من سوال کرده‌اند که اگر به گذشته برگردی بازهم این مسیر را انتخاب می‌کنی؟ من پاسخ داده‌ام که کاراته را با تمام وجودم دوست دارم و اصلا به هیچ عنوان پشیمان نیستم که این مسیر را انتخاب کرده‌ام. خیلی از دوستانم می‌گویند اگر در طول این سال‌ها به دنبال کاراته نمی‌رفتم الان خانه و زندگی خوبی داشتم، اما من پشیمان نیستم چون عاشق کاراته هستم و به هیچ عنوان از انتخابم پشیمان نیستم. در حال حاضر نیز با تمام مشکلاتی که دارم باز هم به فعالیتم در کاراته ادامه می‌دهم، خدا بزرگ است و قطعا کمک‌حالم خواهد بود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا