هـروی؛ انحصار، تـکرار، زوال

دو دهه ماندن، یک دهه تکرار و حالا یک نسل بیاعتماد. کاراته ایران در حالی به ایستگاه بازیهای آسیایی نزدیک میشود که نه جانشینی برای رأس فنی تعریف شده، نه دانش و توان مدیریتی حاضر اعتمادی وجود دارد. در سایه انحصارِ بلندمدت، نه فقط مربیان جوان بلکه آینده فنی یک رشته نیز قربانی شده است. آیا زمان بازاندیشی نرسیده؟
به گزارش کاراته نیوز و به نقل از خبرگزاری فارس در نشست اخیر کمیته فنی فدراسیون کاراته، ویدئویی منتشر شد که در آن حبیبالله ناظریان خطاب به شهرام هروی گفت: «نترس! جوانان باعث تغییر میشوند.» جملهای بهظاهر ساده، اما ریشهدار در دردهای تلنبارشده ورزش ایران؛ جایی که ما دهههاست از جوانگرایی میگوییم، اما وقتی نوبت به رأس هرم فنی تیم ملی ملی میرسد، زبانها در دهان قفل میشوند.هروی بیست سال است سرمربی تیم ملی کاراته ایران است. کارنامهای پربار دارد، اما آیا تجربه باید به تکرار ختم شود؟ در نظامهای حرفهای، تداوم حضور یک فرد در یک جایگاه، باید با مکانیزمهای جانشینپروری و رقابت درونی همراه باشد. اما آنچه در کاراته ایران شاهدیم، نه تداوم حرفهای، بلکه توقف زمان است.جانشینپروری؛ حلقه گمشده نظام فنیدر تمام این سالها، هیچ مسیر مشخصی برای تربیت جانشینان فنی طراحی نشده است. نه مربی جوانی فرصت دیده شدن پیدا کرده، نه ساختار فدراسیون ارادهای برای جایگزینی تدریجی داشته است. در واقع، ما مربی نسازیم، بعد که تیم ملی بیمربی شد، به جای “انتخاب” به “التماس” میافتیم. این، بحران خاموشی است که زیر پوست افتخارات، آرام و بیصدا ریشه دوانده.
شبکه معنایی خطرناک: فقط یک نفر!تکرار زیاد یک نام از مربی – حتی در قالب تمجید – به مرور در ناخودآگاه جامعه یک شبکه معنایی خطرناک میسازد. شبکهای که در آن فقط “او میتواند”، “دیگری بلد نیست”، “بیاو تیم میریزد”، و همین تکرار، شایستگان دیگر را به حاشیه میراند. این همان خطریست که برند کاراته ایران را در مسیر بازیهای آسیایی ناگویا تهدید میکند: وابستگی به فرد، بهجای تکیه به سیستم.چرا منتقدان، در برابر رأس فنی ساکتاند؟در همین نشست، ناظریان با جسارت از لزوم استفاده از جوانان گفت. اما چرا این نگاه فقط به ورزشکاران محدود میشود؟ چرا در مورد سرمربیگری، همانها که مدام از تغییر حرف میزنند، سکوت میکنند؟ اگر جوانان باید بیایند، مگر هدایت تیم ملی قله این اعتماد نیست؟ این دوگانگی، همان شکاف ساختاریست که کاراته را از درون فرسوده میکند.بازیهای آسیایی در راه است؛ اما با چه بدنهای؟در حالیکه کمتر از یکسال تا بازیهای آسیایی ناگویا باقی مانده، بحران اعتماد، بیبرنامگی در انتخابات، ماجرای گم شدن و یا دزدیده شدن دلارها، و نبود شفافیت، همه دستبهدست دادهاند تا بدنه فنی دچار نوعی سکون و بیافقی شود. آیندهنگری یعنی همین حالا مسیر تغییر را آغاز کنیم، نه آنکه با “احترام به گذشته نه چندان موفق”، آینده را گروگان بگیریم.
زوال و سرعت گرفتن آن!کاراته ایران، بیش از آنکه درگیر بحران فنی یا قهرمانسازی باشد، در گردابی از انحصار تصمیمگیری، تکرار الگوهای کهنه و بیتوجهی به جانشینپروری گرفتار آمده است. جلسه کمیته فنی اخیر، با همه ظاهر دموکراتیک خود، یک بار دیگر نشان داد که صدای واقعی تغییر، پشت دیوارهای توصیه و مصلحت خفه میشود. وقتی حتی کهنهکاران فنی نیز از «ضرورت جوانگرایی» سخن میگویند، اما در مورد استمرار یک چهره خاص در رأس تیم ملی سکوت میکنند، دیگر نمیتوان این وضعیت را فقط به مصلحت یا تجربه گره زد.انحصار، آنگاه خطرناکتر میشود که با حمایت رسانهای گسترده، تبدیل به عادت ذهنی شود و تکرار یک شخص، یک سبک، و یک ساختار، در ذهن جامعه «طبیعیسازی» شود. اینجاست که شبکه معنایی پنهانی از واژگانی چون “ثبات”، “تجربه”، “تکرار قهرمانی” و “اعتماد ملیپوشان” شکل میگیرد که راه را برای تحول واقعی میبندد.اگر امروز از استفاده نکردن از جوانان در ترکیب تیمها انتقاد میشود، فردا نوبت آن است که از بهکار نگرفتن مربیان جوان در رأس هدایت فنی تیمها سخن گفته شود. وفاداری به یک چهره خاص، هرچقدر هم موفق بوده باشد که نبوده، نباید جانشینپروری را قربانی کند. کاراته ایران اگر میخواهد در بازیهای آسیایی ناگویا و آیندههای بزرگتر موفق باشد، باید از امروز تن به تغییر در لایههای فنی، مدیریتی و تفکری بدهد.در غیر این صورت، در بهترین حالت، همان گذشته سینوسی تکرار میشود و در بدترین سناریو، زوال تدریجی یک برند ملی ورزشی آغاز و حتی در وقوع این فاجعه سرعت خواهد گرفت.